یک بار به شهید عراقی گفتم: «حاج مهدی! چرا زندان قصر را رها کرده و رفتهای؟» گفت: «حاج اسدالله! اصل کار در قم است. من باید کنار دست امام باشم که امثال مهندس بازرگان و دکتر یزدی که دائماً میآیند و حرفهایی را به امام میزنند، به امام بگویم کجا را راست میگویند، کجا را دروغ!»...