لزوم پرداختن یک طلبه به رمان:
داستان به معنای اعم خودش و رمان که یک نوع از داستان است، در رفتار یک فرد و در فرهنگ سازی و بعد جامعه شناختی تاثیر دارد. نمونه بارز آن استفاده از قصص و حکایات در قرآن است و علت این تاثیرگذاری داستان است.
ما در زندگی خودمان، فقط زندگی خودمان را تجربه میکنیم اما رمان و داستان این امکان را به ما میدهد که فضاها و شخصیتهای دیگر را هم تجربه کنیم.
طلبهها لازم است از رسانههای هنری، در کنار تبلیغ سنتی خود که منبر است استفاده کنند، چون سخنرانی و منبر گستره و تاثیر زیادی ندارد، اما ویژگی داستان این است که پیام را منتقل میکند و به دلیل اینکه در آنها همزاد پنداری وجود دارد، کسی که داستان را میخواند، همراه با شخصیت خودش رشد و تغییر میکند و دچار تحول و پالایش میشود.
داستان یک مهارت و تخصص است و هر تخصصی نیاز به آموزش دارد. یعنی اگر کار را به ذوق طرف واگذار کنید که برود چند تا کتاب داستان بخواند و بعد هم نویسنده شود این امر محقق نمی شود حتی اگر طرف نابغه هم باشد از نزد خودش به جایی نخواهد رسید:
ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
گاهی وقتها مشاوره و راهنمایی یک استاد در حکم کاتالیزور عمل میکند. یعنی اگر من بخواهم مسالهای را در داستان نویسی با یک سال تجربه به آن برسم، استاد حاصل تجربه را ممکن است در یک دقیقه به من منتقل کند، لذا بسیار در عمر و آموزش و تجربه، صرفه جویی میشود.
طلبهها با شرکت در کلاسهای هنری و با جلوگیری از اتلاف وقت، مرتب نوشتن و تجربه کردن، به سرعت رشد میکنند.
همچنین با نقد و بررسی داستانهای خود با بقیه دوستان میتوانند با یک سال کار مداوم ده سال پیشرفت کنند. البته کلاسها بیعیب و نقص نیست. اما اگر واقعا طلبه به دنبال یادگیری باشد میتواند به اندازه کافی از این کلاسها استفاده کند.
باید با آگاهی سراغ این آموزشها رفت و باید بدانید دنبال چه هستید.
استاد مظفر سالاری/ نویسنده کتاب معروف نیمه شبی در حله
یک طلبه باید مقدمات را بگذارند تا بعدها بتواند استفاده مطلوب از احادیث و متون ببرد. در کلاسها هم همین طور است
یکی از گرفتاری های بزرگ ما این است که به طور پراکنده عمل میکنیم و هر کسی برای خودش با امکانات محدودش و بدون اطلاع از کار و فعالیت سایر نهادها برنامه ریزی می کند. اگر امکانات حوزه متمرکز شود و به طور کاربردی استفاده شود، نتایج مطلوبی به دست خواهد آمد.
به جای اینکه یک سری امکانات محدود را صرف عده زیادی کنیم باید این امکانات را متمرکز و صرف طلاب مستعد گرچه محدود کرد تا بتوان همین افراد را به ثمر رساند.
از دلایلی که باعث شده طلبه های مستعد نویسنده و شاعر جذب نشریات غیر حوزوی بشوند این است که آنها بستر نقد و بررسی و چاپ آثار را فراهم کرده اند. در حالی که ما خودمان در حوزه این بستر را ایجاد نکرده ایم.
ما تا 10سال پیش اگر حرفی از هنر می زدیم مسخره می شدیم و می گفتند: اینها طلبه هایی هستند که وظایف اصلی خودشان را رها کردند و به مسائل تفننی پرداخته اند.اما الان تا حدی کارکرد هنر به عنوان رسانه های بسیار موثر در خود حوزه روشن شده است. رویکردها و دیدگاه ها تغییر کرده است.
برای پیشرفت هنرمندان :
راه اندازی مجله
تکریم و احترام گذاشتن و برخورد مطلوب
نشریه های غیر حوزوی با لبخند و احترام طلبه های سرگردان هنرمند را جذب خودشان کرده اند.
باید در حوزه طلبه هنرمند را به رسمیت بشناسند و آن را مورد تکریم قرار دهند.
اشکال کار در اینجاست که کسانی که مدیریت حوزه را دارند نمی توانند از این نیروها استفاده کنند.
اگر طلبه ای مستعد باشد و در وادی ادب و هنر گام بردارد و یا توان کار مطبوعاتی داشته باشد به نظر من به خاطر نقشی که رسانه ها و مطبوعات دارند بر طلبه واجب کفایی می شود که وارد این مقوله شود ونباید عرصه را خالی گذاشت.
نظرات