به گزارش روابط عمومی و بین الملل، نشر سوره مهر کتاب «فوتبال هم مثل جنگیدن است» از سری مجموعه کتاب های قصه فرماندهان، نوشته محمود جوانبخت را منتشر کرد.
«فوتبال و جنگ» روایت داستانی شهید ناصر کاظمی و زندگی فوتبالی او در جبهههای جنگ است.
بازی که تمام شد، کسی حال و حوصله حرف زدن نداشت. از خجالت سرمان را انداختیم پایین. «ناصر» که کاپیتان بود، گفت:«حرف گوش نمیکنید. صدبار گفتم فوتبال هم مثل جنگیدن است. هر کس جای خودش باید درست بازی کند ولی به گوشتان نرفت که نرفت، این هم نتیجهاش!» پنج تا گل خورده بودیم.....» این متن، بخشی از کتاب فوتبال و جنگ زندگی داستانی شهید ناصر کاظمی از مجموعه قصه فرماندهان است.
ناصر کاظمی در خرداد 1335 در تهران متولد شد. در دانشگاه تربیت بدنی درس خواند و همزمان با تحصیل، به کار معلمی در مدارس جنوب تهران پرداخت. پس از شروع جنگ تحمیلی به مناطق غرب کشور اعزام می شود و به فرماندهی سپاه پاوه رسید و سرانجام در 6 شهریور 1361 حین پاکسازی محور پیرانشهر ـ سردشت به شهادت رسید.
محمود جوانبخت نویسنده کتاب «فوتبال و جنگ» در تدوین این کتاب مصاحبههایی با برادر شهید کاظمی و همرزمان وی انجام داده است. همچنین از منابع مکتوبی که درباره سرداران شهید استان تهران تهیه شده، به خوبی استفاده کرده است. او از زندگی شهید کاظمی هشت حادثه جالب و سوژه داستانی را کنار هم قرار داده است.
فصلهای این کتاب عبارت اند از «پاهای خونی»، «حسادت»، «غریبهها»، «فرماندار موفرفری!»، «توکل بر خدا»، «عینک آقای رئیس جمهور»، «فوتبال و جنگ» و «او هنوز زنده است».
آخرین قصه این کتاب، خاطره یکی از دوستان شهید کاظمی است. در این خاطره به زمانی اشاره میشود که وی برای سفر مکه برگزیده می شود. ناصر کاظمی به وی پیشنهاد میکند به جای او به این سفر برود و میگوید: شاید تو به مکه بروی و من پیش خدا بروم. صبح روزی که دوست کاظمی آماده اعزام به مکه میشود خبر شهادت وی را از رادیو میشنود.
نظرات