به گزارش روابط عمومی و بینالملل، پیشنشست اردوی فرهنگی بصیرتی راهیان نور روز جمعه (3 اسفند) با حضور 160 نفر از بانوان طلبه ایرانی و بین الملل جامعهالزهرا علیهاالسلام در گلزار شهدای مدافع حرم بهشت معصومه علیهاالسلام برگزار شد.
در این برنامه، مراسم خاطرهگویی و محفل شهدا با حضور آقای مصطفی یادگاری آزاده رهاشده از اسارت تکفیریها اجرا شد.
این آزاده و جانباز مدافع حرم که 6 ماه به اسارت تروریست های جبهه النصره درآمده بود، به بیان خاطراتی از آن دوره و همرزمان خود در دفاع از حریم حرم اهل بیت علیهمالسلام پرداخت.
یادگاری با بیان اینکه اخلاص مهم ترین رکن اساسی زندگی شهدا است، تصریح کرد: امروز کشور ایران در شرق و غرب و جنوب کشور با دشمنان درگیر است، اما جانفشانیهای رزمندگان اسلام را در این مناطق شاهدیم.
وی، رمز آزادی خود را برکات خواندن زیارت عاشورا دانست و افزود: دهه سوم ماه محرم که فرا رسید. یکی از اسرا گفت اگر ماه صفر به اتمام برسد و ما آزاد نشویم دیگر بعید است آزاد شویم. قرار شد برای آزادی از اسارت، زیارت عاشورا بخوانیم، اما حفظ نبودیم؛ پنج تا 6 روز طول کشید تا زیارت عاشورا را روی پاکت سیگار نوشتیم و قرار شد به مدت پنج روز از اربعین امام حسین علیهالسلام تا 25 صفر زیارت عاشورا را با 100 لعن و 100 سلام کامل بخوانیم. در هنگام قرائت یک نفر نیز نزدیک در میایستاد تا کسی وارد نشود.
صبح روز چهارم پس از نماز صبح یکی از اسرا گفت خواب دیدم نقیب (فرمانده گروه) آمده یک به یک ما را بیرون برد و پشت میزی نشاند و کاغذی جلوی ما قرار داد؛ روی کاغذ بسمه تعالی، نام و نام خانوادگی و وسط کاغذ را خالی گذاشتیم و امضا و اثر انگشت زدیم و پشت کاغذ نوشته شده بود آزادشدگان زیارت عاشورا؛ در این هنگام اشکها جاری شد و مداحی کردیم.
ساعت 9 صبح یکی از بچهها را بردند. در چنین شرایطی به طور معمول بحث شکنجه بود و تعجب کردیم در این موقع صبح میخواهند شکنجه کنند. شکنجه اینطور بود که پس از خروج از در سیلی زدن شروع میشد و سپس محوطه بازی بود و که 10 تا 12 نفر بودند. با پا مثل توپ فوتبال به بدن ما لگد میزدند تا خسته میشدند. یک سکو وجود داشت که کلاه روی سر میگذاشتند و با چوب روی کلاه میزدند و پاها را با طناب میبستند و بالا میبردند و فلک میکردند. این قدر می زدند که پاها باد میکرد.
نفر اول رفت و پس از چند دقیقه برگشت؛ از او پرسیدیم چه شد که در پاسخ گفت خواب حاجی تعبیر شد و من را مؤدبانه پشت میز نشاندند کاغذ گذاشتند و اسم نوشتم و وسط خالی و امضا و اثرانگشت گرفتند. 24 صفر این اتفاق روی داد و 28 صفر ساعت 16:30 تهران و ساعت 23 قم بودیم.
نظرات