به گزارش روابط عمومی و بینالملل، نشست علمی ـ آموزشی «آموزش فلسفه برای کودکان؛ چیستی و ضرورت» روز چهارشنبه ۷ آبان ماه از سوی مرکز تخصصی حکمت اسلامی در سالن جلسات ساختمان شهید بهشتی(ره) برگزار شد.
جناب آقای دکتر علی ستاری عضو گروه آموزش فلسفه برای کودکان مجمع عالی حکمت اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا به عنوان سخنران و حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدصادق علیپور عضو گروه علمی آموزشی فلسفه اسلامی جامعهالزهرا علیهاالسلام به عنوان دبیر علمی نشست حضور داشتند.
در ابتدای جلسه آقای دکتر علیپور ضمن بیان مقدماتی در خصوص آموزش فلسفه به کودکان به بیان چیستی و ضرورت آن پرداخت و توضیحاتی درباره ضرورت ورود بانوان به این مباحث ارائه کرد.
وی با اشاره به اینکه انسان همواره در حال تفکر است، تفکر را محتوا و کارکرد اصلی مهارت آموزش فلسفه به کودکان عنوان کرد.
در ادامه آقای دکتر ستاری به شرح و تفصیل مسأله پرداخت و اظهار داشت: فلسفه برای کودکان در اصل یک برنامه آموزشی است که از دهه ۱۹۶۰ در آمریکا گسترش یافت سپس به اروپا و کشورهای دیگر ورود پیدا کرد و حدود ۱۲ سال است که وارد ایران شده است و بکار گرفته می شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا علیهاالسلام با اشاره به اینکه هر برنامه آموزشی دارای سه رکن معلم، مخاطب و محتوا است، افزود: این سه رکن در برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان در مقایسه با آموزشهای معمولی دارای تفاوتهایی است.
ستاری دو رویکرد برای آموزش فلسفه به کودکان مطرح کرد که عبارتند از :
- رویکرد پوستین گِردِر : کتاب او تحت عنوان «دنیای سوفی» اندیشه فلسفی را به طور خلاصه وار در قالب داستان به کودکان آموزش می دهد.
- رویکرد متیو لیپمَن : لیپمن معتقد است که کودکان استعداد فلسفیدن دارند اما بزرگترها آن را نادیده می گیرند. او به بررسی اینکه چرا فلسفه برای کودکان مهم است می پردازد. هدف کلی این برنامه از نظر وی، تفکر آزاد و مستقل برای کودکان است و همین مسأله منجر به بروز مشکلاتی از قبیل نسبیت گرایی در کودکان میشود.
وی، تدوین محتوای درسی برای برنامه مذکور را مختص کودکان ۳ تا بالای ۱۶ سال عنوان کرد و علیرغم برداشت ضعیفشان از فلسفه و عدم داشتن محتوای آماده، علت توسعه و گسترش این برنامه را استفاده از عنوان جذاب دانست.
عضو گروه آموزش فلسفه برای کودکان مجمع عالی حکمت اسلامی یادآور شد: روش آموزش در این برنامه به این صورت است که کودکان راجع به مسائل مختلف صحبت می کنند در این روش، معلم برای کودکان داستان می خواند و از این طریق در ذهن کودک سؤالاتی مطرح می شود؛ بنابراین معلم محتوایی تولید نمیکند بلکه کودکان هستند که قضاوت می کنند و به تولید دانش می پردازند از اینرو ملاک ارزشیابی مبتنی بر توافق اجتماعی است که پایه گذار آن خود کودکان هستند نه معلمان.
ستاری بیان داشت: از ایرادهایی که به این روش می توان گرفت این است که در این روش معلم در حد یک کودک پایین می آید و صرفاً یک هدایتگر است و نقش اساسی ندارد بلکه نقش اصلی و اساسی را کودکان ایفا میکنند.
وی تصریح کرد: با همه این اوصاف این روش بر روی دانشمندانی ازقبیل پیِرس، هربرت و برخی از دانشمندان روانشناس پایهگذار در فلسفه کودک و غیره تأثیر گذاشته است و در برنامه خود از آن بهره بردهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا علیهاالسلام، چهار مبنای فلسفی از جمله «مبانی هستیشناختی»، «مبانی انسانشناختی»، «مبانی معرفتشناختی» و «مبانی ارزششناختی» را برای برنامه آموزش فلسفه به کودکان نام برد و به تبیین و توضیح هر یک از موارد پرداخت.
ستاری با اشاره به اینکه برنامه فلسفه برای کودکان در هریک از موارد فوق قابل نقد است به نقد هریک از موارد مذکور پرداخت که تلویحاً در ذیل آورده میشود:
نقد مبانی هستیشناختی :
- حصر معنای هستی به کیهان
- ناتوانی در حل مسأله متافیزیک؛ لیپمن معتقد است که سؤال در این خصوص چیزی جز وقت تلف کردن نیست.
- ابهام در منشأ و غایت هستی؛ لیپمن در این خصوص چیزی مطرح نمی کند در حالیکه برای هر انسانی این سؤال مطرح می شود که «از کجا آمده است» و «به کجا می رود» و از اینرو پاسخ به این سؤالات حائز اهمیت است.
نقد مبانی انسان شناختی: غفلت از فطرت خداجویی در کودکان و...
نقد مبانی معرفتشناختی :
- نسبیت گرایی در شناخت که منجر به نسبیت گرایی در ارزش ها میشود.
- نادیده انگاشتن وحی به عنوان منبع شناخت
- جزئینگری در شناخت
نقد مبانی ارزششناختی: نسبیتگرایی در ارزشها، عدم اعتقاد به خیر مطلق وغیره.
وی گفت: با همه نقدهایی که به برنامه لیپمن وارد است اما باید دانست که این برنامه خواصی نیز دارد از جمله اینکه «طرز تفکر»، «اخلاق»، «آداب گفتگو» و «فرصت اظهار نظر به دیگران» را به کودکان یاد می دهد.
در ادامه عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا علیهاالسلام گامهای بکارگیری فلسفه برای کودکان در نظام تربیتی ایران را به صورت ذیل عنوان کرد:
- انتقال عناصر فکری و فلسفی مشترک
- حذف عناصر فکری و فلسفی ناهمسان
- اصلاح و توسعه عناصر فکری و فلسفی
ستاری، مطالعه کتاب «آموزش تفکر به کودکان و نوجوانان؛ انتشارات سمت» را که خود تألیف آن را به عهده داشته است، به علاقهمندان این موضوع توصیه کرد و افزود: به اصطلاح، بومیسازی آثار مربوط به این حوزه فقط به تغییر اسامی و شرایط محیطی بسنده شده است اما اصل نگاه و اهداف صاحبان این نظریات در آنها حفظ شده است.
در ادامه آقای دکتر علیپور ضمن تشکر و قدردانی از آقای دکتر ستاری به تعریف فلسفه برای کودکان پرداخت و آن را «آموزش تفکر آزاد و مستقل» و به بیان ساده «آموزش مهارت تفکر» مطرح کرد.
طبق این تعریف می توان گفت که این برنامه، نظام آموزش عالی را نیز تغییر می دهد چون بر مبنای تفکر و پرسشگری است و چه بسا که کودک با ذهن پرسشگر خود وارد دانشگاه می شود و می تواند به حل مشکلات جامعه بپردازد.
در پایان جلسه سؤالاتی از سوی حضّار مطرح و به سؤالات پاسخ داده شد.
نظرات