چکیده
شناخت عوامل تطور و تحلیل آن برای درک و تفسیر شفاف نسبت به محتوای اولیه منابع جامع علوم قرآن و افزودههای صحیح و ناصحیح بعدی، شرایط، فرآیند و پیامدهای این تطور در هر دوره از اهمیت بسزایی برخوردار است. بررسی حاضر از رویکرد تفسیرگرایی فکری، علمی و اجتماعی، به فهم و تحلیل عوامل تأثیرگذار در سیر تطورات نگارشهای جامع علوم قرآن پرداخته است. ازاینرو ابتدا 11 کتاب اصلی جامع علوم قرآن با قیدِ جریانسازی در دوره خود و 35 کتاب معین گزینش شدند. از طریق استقرای تحلیلی با کدگذاری و طبقهبندی دادهها در همه منابع، مفهومسازی و شاخصسازی صورت گرفت. بر اساس شاخصهای 18گانه بهدستآمده، 46 منبع (شیعی و سنی) رتبهبندی شده و با تمسازی موضوعی و مقولهای، الگوی نهایی ارائه شده است. این تحقیق با تاکید بر نقش شخص، شخصیت فردی، علمی، اخلاقی، فضای اجتماعی و فرهنگی، جغرافیایی و زمانی و غیره نویسندگان بر نگارش، بر این باور است که عوامل درونی نویسندگانِ کتب جامع علوم قرآن؛ مثل تخصص، رابطه با استاد و شاگرد، علایق و خلقیات، همچنین هویت و اصالت متن نگارش (ساختار، کارکرد و محتوای کتاب) نیز نقش تأثیرگذاری در ساخت مفاهیم و مصادیق جدید علوم قرآن، در بازسازی مطالب مرتبط و رواج آن ایفا کرده است. همچنین برخی نویسندگان بهگونهای بازاندیشانه و در برخی مواقع آگاهانه در برابر عوامل بیرونی؛ تغییر حکومت و تأثیرات فرهنگی اجتماعی موجود، با ضریبتأثیر زیاد و در مقولههایی چون تعصب مذهبی، جانبداری سیاسی، نیاز اقتصادی بهطور اندک تأثیر پذیرفته¬ یا اصلاً تأثیری نگرفتهاند. نتیجه آنکه اندیشه و نگارش نویسندگان کتب جامع علوم قرآن تحتالشعاع عوامل درونی و بیرونی آنان و همچنین هویت و اصالت متن، شهرت و عوامل زمینهای دیگر دچار تغییر و تطوراتی شده است. سه مقوله برتر بهعنوان عوامل تأثیرگذار در تطورات منابع جامع علوم قرآن، به ترتیب؛ کارکرد متن، شخصیت فردی نویسنده، محتوای متن بوده که در نتیجه، مقولهی هسته و محوری این بررسی «هویت و اصالت متن» است. بر اساس این مقوله، مخاطبان کتب جامع علوم قرآن، تغییرات و تطورات نگارشی در منابع جامع علوم قرآن را بهمثابه جایگزینی نسبی و یا بهنوعی دگرگونی و دگردیسی نگارش سنتی به سوی نگارش مدرن میبینند که در حوزههای ساختاری، کمّی، کارکردی و هم در حوزه محتوایی منابع رخ داده است. پژوهش حاضر کیفی بوده و از روش اسنادی و تحلیل تاریخی و از تکنیک کدگذاری، روایت علی و مقایسهای در انجام عملیات تحقیق بهره برده، همچنین برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از روش نظریه زمینهای(GT) در سه بُعد شرایط و عوامل، تعاملات و تغییرات، راهبردها و پیامدها استفاده شده است.
کلیدواژه: علوم قرآن، کتب جامع، تحلیل تاریخی، عوامل تأثیرگذار، تطور نگارش ها، نظریه زمینه ای.
مقدمه
قرآن و منابع نگارشیافته درمورد آن، بهعنوان یکی از مهمترین منابع اصیل دین همواره در طول تاریخ اسلام از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده است. عالمان و صاحبنظران اسلامی در معنای عام و نویسندگان علوم قرآن همواره در صدد حفظ رویکرد علمی و دینی نسبت به منابع قرآنی و علوم قرآنی بوده اند. اما با این وجود در بررسی سیر تاریخی منابع علوم قرآن و در دامنه این تحقیق؛ منابع جامع علوم قرآن در دوره-های مختلف، شاهد تغییرات ساختاری، کارکردی و حتی محتوایی بوده است. تغییر و تحولات رصدشده در نگاه اول، عمدتاً ناشی از عوامل و عناصر تحول زای شخصی در اندیشه، تخصص و مذهب نویسنده، و شرایط پیرامونی او از ابعاد مختلف بوده که در بسیاری از موارد، تحت اقتضائات زمانی و مکانی متفاوت رخ داده است. درک و بررسی این تغییر و تحولات و بهعبارتی تطور در سیر نگارشهای منابع جامع علوم قرآن، نیازمند مطالعاتی روشمند با پشتوانههای نظری و مبتنی بر اتخاذ رویکردی پارادایمی و منسجم است.
نتیجه
بررسی حاضر، حاصلِ تحلیل تاریخی سیر نگارشهای جامع علوم قرآن است. چرخهی تفسیر دادههای کیفی در تحلیل تماتیک این تحقیق عبارت است از: تحلیل مبتنی بر استقرای تحلیلی که نگارنده از طریق طبقهبندی دادهها و الگوی درون دادهای و برون دادهای به یک سنخشناسی تحلیلی دست یافته است. در این مدل از طریق کدگذاری با هدف الگویابی اولیه در دادهها، مفهومسازی انجام شده و سپس با الگویابی اولیه و پایش آن، شاخصسازی صورت گرفت. در نهایت با تمسازی موضوعی و مقولهای، الگوی نهایی در قالب نظریه زمینهای در قالب عوامل، راهبردها و پیامدها ارائه شده است. میتوان ادعا کرد که این رساله از طریق یک روند منظم و استقرای تحلیلی؛ نظام مفهومی، شاخصسازی، الگویابی اولیه و الگویابی نهایی در قالب یک نظریه را در مورد «تحلیل تاریخی سیر منابع جامع و مهم علوم قرآن» و «عوامل موثر بر سیر تطور منابع جامع علوم قرآن» انجام داده است.
با توجه به توضیح ذکرشده و ملاحظه گامهای بالا در سیر تحقیق، نگارنده مبتنی بر مراحل فوق به الگو و نظریه نهایی دست یافته است. در نتیجه، ادبیات روشی در این تحقیق، بهجا و متناسب مورد استفاده قرار گرفته و زینتی نبوده است. نگارنده بر این باور است که با استفاده از روشمندی در تحقیق، میتوان تحول جدیدی را در دستیابی به الگوهای نظری، رویکردها و یافتههای جدید علمی در عرصه علوم قرآن ایجاد کرد.
همه این اقدامات برای پاسخ به این سوال اصلی طراحی شده که: سیر تطور نگارشهای جامع و اصلی علوم قرآن در هر دوره متأثر از چه عوامل بنیادینی بوده و به چه صورت قابل تحلیل است؟
نتیجه آنکه در مجموع باید گفت: بر مبنای سیر نگارشهای گزارششده از منابع جامع و جریانسازِ علوم قرآن در 14 قرن و به كمك پارهاي تفاوتها در منابع علوم قرآن در هر دوره، ميتوان ردّپاي شخصیت فردی و علمی، ذهن و انديشه ويژه نویسندگان را در چگونگي انعكاس مطالب علوم قرآن مشاهده كرد. كيفيت طرح و بازسازي موضوع، نحوه آغاز و پايان، حذف يا اضافه برخي مباحث مرتبط، انتخاب موضوعها و حتي برگزيدن واژگان برای نقل مطالب، كوتاه يا بلند كردن نگارش کتاب یا حتی عناوین محل بحث، ساختار و نظام مباحث، اهميت دادن يا كمكردن جلوه بعضي از موضوعات علوم قرآن، همگي عواملي هستند كه پيرامون سیر نگارشهای مشخص و معين موجود، ذهنيت مخاطبان را متوجه نکات قابل تامل می کند.
به هر حال، همه اين نشانهها، از فرآيند پذيرش يك برداشت فكري خاص حكايت دارند و از اين رو هر چند این موارد بهعنوان پيش زمينه فكري در نقل مطالب علوم قرآن جایگاهی ندارد؛ ولي پيراسته دانستن ذهن نویسندگان علوم قرآن از هر نوع انديشه تحليلي نيز خلاف حكم عقل و مخالف قراين ذکر شده است. اما اين همه گفتار نيست؛ چرا كه از چيرگي پنهان نگاه فلسفه علوم قرآن نيز نبايد غفلت کرد. هر نویسنده از جمله نویسنده علوم قرآن، در هر دوره متناسب با ظرفیت زمان و مکان و احوالات فردی و فرهنگی و اجتماعی و تطورات تاریخی، تأثیرپذیری از مصادر و نویسندگان قبل، دانسته يا ندانسته، درباره تبیین مطالب خود و روند پیگیری و پردازش آن، پيشداوريهاي كلي دارد و اين صبغه فكري و محیطی، لايههاي معرفتي، تخصصی و علایق او را نیز در نگارش مطالب به همراه دارد. در نتیجه ماهیت و اصالت متن جامع هر نگارش (ساختار، کارکرد و محتوا) محصول اندیشه فردی، علمی و فرهنگی نویسنده و برگرفته از تاثیرات زمان و بوم جغرافیایی و مسائل آن روزگار است.
همین امر، مخاطبان متون و کتب جامع علوم قرآن را به دنبال کشف ماهیت اصلی علوم قرآن و امور پیرامون آن سوق میدهد که گام اول آن از طریق تحلیل تاریخی سیر نگارشهای علوم قرآن در این تحقیق حاصل شد.
نظرات